از پوستم
صدای تو می تراود
بر پاهای تو راه می روم
با چشمِ تو شعر می نویسم
من کهام
به جز توکه در رگ و پوستم نهانی
ونام مَرا به خود داده ای...

دوستت دارم
و پنهان کردن آسمان
پشت میله های قفس
آسان نیست .
آن چه که پنهان می ماند خون است
خون است و عسل
که به نیش زنبوری
آشکار می شود .
دوستت دارم
و نقشه ایی از بهشت را می بینم
دورادور
با دو نهر از عسل
که کشان کشان
خود را به خانه من می رسانند
برچسبها: شمس لنگرودی
تاريخ : چهارشنبه پنجم آبان ۱۴۰۰ | 12:56 | نویسنده : seyyed |

