ملکه زیبای قلبم؛
نمیشود لباسهام را
همینجور که تنم است
بپوشانم به تن تو؟
و لباسهات را
همینجور که تنت است
بپوشم به تنم؟
میشود جوری توی لباسها گیر بیفتیم
که برای بیرون آمدن
چارهای جز عشقبازی نباشد؟
نمیشود از هر طرف بچرخم
لبهای تو برابرم باشد؟
میشود از هر طرف بیایی
با چشمهام ببوسمت؟
خیالت تخت بانوی من ...
پرگار نگاهم ،
فقط دور سینه های تو میگردد
روحی تازه در من میدمد،
و هَردَم مرا می میراند و زنده میکند
این اعجاز لبهایت،
عجیب خدایی میکند...!
درگیرم
میانِ, "صفا" و "مروه" سینه هایت
تشنه ترم می کند
که هرچه میخورم سیراب نمی شوم!
ای عطر خوشِ حافظه ام؛
اینجا تمام احساسِ من ،
منحنی های اندام تو را شعر میکند ، نترس ...
عریانی تو ایمان من است،
تا کافرانه...
زیبایی ات را پرستش کنم... !

برچسبها: عاشقانه آرام
تاريخ : سه شنبه پنجم دی ۱۴۰۲ | 13:1 | نویسنده : seyyed |

