عاشقانه ای برای تو

❤دلم را دوست دارم....وقتی برای تو تنگ می شود❤ 💙دلت را دوست دارم....وقتی برای من تنگ می شود💙

عاشقانه ای برای تو | نرگس صرافیان

seyyed
عاشقانه ای برای تو ❤دلم را دوست دارم....وقتی برای تو تنگ می شود❤ 💙دلت را دوست دارم....وقتی برای من تنگ می شود💙

کنارم باش...

کنارم باش،
این پاییز، کنارم باش، می ترسم...
خزان را دوست دارم من،
ولی بی تو؛
خیابان، کوچه ها، این شهر، این پاییز؛
تو را بدجور کم دارد!
بدون تو؛گلوی آسمان ها؛ درد می بارد،
صدای خش خش این برگ ها بی تو؛
صدای نابهنجاریست باور کن؛
به بانگِ مرگ می مانَد!
اگر باشی،
اگر همراهِ من باشی؛
خزان زیباترین فصل است، می دانم...
کنارت، چای می چسبد؛
به وقتِ شامگاهان، در هوای سرد و بارانی...
کنارت کوچه ها زیبا،
درختان، آسمان، گنجشک ها زیبا،
کنارت بازهم دیوانه ی باران و پاییزم...
کنارم باش ماهِ من،
که با تو چای می چسبد،
که با تو عاشقی کردن، دویدن، شهر در پاییز را دیدن؛
که با تو کافه گردی، شعر خواندن، مبتلا بودن؛
در این پاییز، می چسبد،
عجب پاییز، می چسبد!
کنارِ تو؛
خزان زیباترین فصل است، می دانی؟!

 


برچسب‌ها: نرگس صرافیان

تاريخ : شنبه بیست و نهم آبان ۱۴۰۰ | 8:37 | نویسنده : seyyed |

عشقِ ندیده ام....

ندیده، به یاد می آورم تو را،
با بانگ تو،
با بانگ دلنشین کلام تو،
هر بار تو را می شنوم
و به یاد می آورم که چقدر دوست دارم تو را
که چقدر دوست دارم صدای تو را
که چقدر جاودانه ای در من
در بطن زندگی و حالِ خوب و خاطره های من...
ندیده دوست دارمت،
ندیده به خاطر می سپارمت...
تو زنده ای تا ابد در من
تو نفس می کشی،
همان جا که صدای بی بدیل تو نفس می کشد
ندیده به یاد می آورم تو را
ای جاودانهْ صدای بی تکرار.......


برچسب‌ها: نرگس صرافیان

تاريخ : چهارشنبه دهم دی ۱۳۹۹ | 20:22 | نویسنده : seyyed |

مرا ببوس

مرا ببوس ...
جوری که شکوه بکرِ ابرهای کوهستان را
توی دستانم لمس کنم ...
چشمانم را ببندم ، گم شوم ...
و خودم را در سکوتِ کویر ،
میانِ گرمایِ آغوشِ تو پیدا کنم ...
مرا ببوس ...
آنقدر عمیق ، که تمامِ جانم مست شود ،
اشک شوق از چشمانم بریزد ،
و گونه هایم از شدت عشق تو ، تب کند ... !
مرا جوری ببوس ؛
که زمان ، میانِ التهابِ لب هایت متوقف شود ،
و من ...
تا ابدِ همین ثانیه ، متعلق به تو باشم ...
می خواهم در انقلابِ بوسه ات ،
منهدم شوم ،
پیکرِ بی جانم را میانِ امنیتِ بازوانت رها کنم ،
تو مالکِ تمامِ جانم باشی ؛
و من ...
سهمِ مطلقِ لب های تو ...
من برایِ حل شدن در تو آماده ام ...
مرا میانِ استحکامِ بازوانت بپیچ ،
و بدونِ هیچ مراعات و بهانه ای ؛
به اندازه ی تمامِ ثانیه های نبودنت ؛
مرا ببوس ... !!! 


برچسب‌ها: نرگس صرافیان

تاريخ : پنجشنبه چهارم دی ۱۳۹۹ | 22:9 | نویسنده : seyyed |

ّبغلم کن...

بغلم كن ...
منكه نمے‌توانم جلوے اين آدم‌ها
اسمت را صدا كنم .
بغلم كن ،
بگذار زير گوشت
اسمت را صدا بزنم
و " جانم " ات
عشق شود و بچسبد بر تنم ،
تا هر غريبه‌ای
به خودش اجازه ندهد
من و تو را به اسم كوچكمان صدا كند .
دلم سفر مے
خواهد !
با حالے ڪه خوش باشد ،
لب هایے ڪه بخندد ،
دلی ڪه آرام باشد ،
شب ...
موسیقی ...
تو ...
و جاده اے ؛
ڪه هیچ پایانے نداشته باشد !!!


برچسب‌ها: نرگس صرافیان

تاريخ : پنجشنبه بیستم آذر ۱۳۹۹ | 14:32 | نویسنده : seyyed |

گاهی سراغم را بگیر

سراغم را بگیر
که دلم برای شنیدنِ صدای تو
و شنیدنِ اسمم از زبان تو
تنگ شده
با من حرف بزن
از حالت
از روزمرِگی هایت
اصلا از خبرهایِ روز بگو
اما بگو
اما باش...
که بدونِ تو
چیزی شبیه زندگی؛
تویِ گلویم گیر می کند!



برچسب‌ها: نرگس صرافیان

تاريخ : جمعه چهاردهم آذر ۱۳۹۹ | 14:23 | نویسنده : seyyed |

بمان با من....

باش!
بودنت خوب است...
شبیهِ حسِ قشنگِ بیدار شدن در صبحِ آبی و خلوتِ یک مزرعه،
شبیهِ لذتِ نشستن کنارِ آتش،

در سردترین نقطه ی کوهستان،
شبیهِ نوشیدنِ یک فنجان چایِ داغ،

در یک عصر سرد پاییزی....
بودنت
با من بودنت
بد جور می چسبد!


برچسب‌ها: نرگس صرافیان

تاريخ : یکشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۹ | 10:11 | نویسنده : seyyed |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.